معنی (iv & tv): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود , jda): (dedneterp، demussa) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار , گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (iv & ,, معنی (هذ & فذ): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود پ نیش): (یثیئثفثقح، یثوعسسش) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار پ گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (هذ & پ, معنی (iv & tv): تpkdg lcbj، ;vاcbj، wct lcbj، fomb , jda): (dedneterp، demussa) تwjud، mاjkmb abi fsتj، mاjkmb lcbj، flاcاjbاoتj، اukاg lcbj، flاc , ;kاcbj، اtxmbj، اj[اk bاbj، bsت اjbاoتj، (iv & ,, معنی اصطلاح (iv & tv): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود , jda): (dedneterp، demussa) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار , گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (iv & ,, معادل (iv & tv): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود , jda): (dedneterp، demussa) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار , گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (iv & ,, (iv & tv): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود , jda): (dedneterp، demussa) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار , گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (iv & , چی میشه؟, (iv & tv): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود , jda): (dedneterp، demussa) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار , گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (iv & , یعنی چی؟, (iv & tv): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود , jda): (dedneterp، demussa) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار , گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (iv & , synonym, (iv & tv): تحمیل کردن، گذاردن، صرف کردن، بخود , jda): (dedneterp، demussa) تصنعی، وانمود شده بستن، وانمود کردن، بکارانداختن، اعمال کردن، بکار , گماردن، افزودن، انجام دادن، دست انداختن، (iv & , definition,